
نقد رای دیوان عالی کشور
موضوع: نقد رای دیوان عالی کشور مبنی برتاثیرفقدان وصف سلامت زوجین در عقد نکاح
مقدمه:
یکی از مهم ترین عقودی که در جامعه ما وجود دارد،عقد نکاح است.قانونگذار شروطی را مقررنموده است که تنها در صورت وجود آن ها ،عقد نکاح صحیح خواهد بود.برحسب داوری عرف ،سلامت روحی ،روانی وجسمی هر یک از زوجین ،وصف مقصود طرف مقابل در امر ازدواج است .مقصود از سلامت روحی وجسمی ،آن است که زوجین، در زمان عقد نکاح،مبتلا به بیماری صعب العلاج یا غیرقابل علاج نباشند.(بیماری برای طرف مقابل مخاطره آمیز بوده یا موجب اخلال در روابط زناشویی و زندگی مشترک شود).چنانچه صریحا،سلامت زوجین در نکاح شرط نشده باشد،سکوت طرفین براساس داوری عرف تفسیر شده و عقد، منطبق برشرط سلامت زوجین منعقد می گردد.
چکیده گردش پرونده :
زوج به طرفیت زوجه،دادخواستی به خواسته صدورحکم مبنی برتایید فسخ نکاح به علت تدلیس زوجه درنکاح ،تقدیم نموده است . زوج در متن دادخواست شرح نموده است،در تاریخ معینی با خوانده،به شرط سلامت روحی و جسمی که برای هرشخص مقصود است،ازدواج کرده است اما گویا زوجه ،پیش از وقوع عقد نکاح،مبتلا به بیماری اعصاب و روان بوده که در حین وقوع عقد از زوج ،پنهان نموده است.دادگاه زوجه را جهت بررسی وضعیت جسمی و روانی به پزشکی قانونی معرفی نموده وطبق نتایج مشاوره روانپزشکی ،زوجه دچار اختلال دوقطبی و وسواس بوده است که از چندین سال پیش از ازدواج تحت درمان می باشد.سرانجام دادگاه اذعان کرد ،ادعای خواهان ،مشمول مقررات ماده 1123 مدنی نمی شود ،زیرا موارد فسخ در شش مورد احصاء شده است.ازسوی دیگر،ادعای ایشان،مشمول ماده 1128 قانون مدنی هم نمی باشد ،زیرا نوع بیماری زوجه(افسردگی)،صفت خاصی محسوب نمی شود.ثانیا:بیماری زوجه ،با توجه به نظریه پزشک معالج در مرحله بهبودی است و مستندا به مفهوم مخالف ماده 1128 قانون مدنی ،حکم به بطلان دعوی مطروحه صادر کرد.پس از ابلاغ رای صادره،خواهان (زوج) نسبت به رای صادره تجدید نظرخواهی نموده اما دادگاه تجدیدنظر،رای رافاقد ایراد قانونی تشخیص و اعتراض مطروحه را رد کرد .زوج نسبت به دادنامه ابلاغی ،اقدام به تنظیم دادخواست فرجام خواهی نمود و سرانجام پرونده به دیوان عالی کشورارجاع گردید.
چکیده رای دیوان عالی کشور:
دیوان عالی کشوردر خصوص اعتراضات فرجام خواه مبنی بر تائید دادنامه بدوی (متضمن حکم به بطلان دعوی فرجام خواه به خواسته تائید فسخ نکاح )ایراد نقض تحقیق وارد نمود.زیرا از منظر دیوان عالی کشور ، تردیدی نمی باشد که در هر ازدواجی برحسب داوری عرف جامعه ،سلامت روحی ، روانی وجسمی هریک از زوجین ، وصف مقصود طرف مقابل می باشد.حتی چنانچه در عقد نکاح ثبت نشده باشد ،داوری عرف آن را مقصود طرفین دانسته و داخل در قرارداد می داند .مقصود از سلامت روحی وروانی هریک از زوجین آن است که در زمان عقد نکاح،مبتلا به بیماری غیرقابل علاج یا صعب العلاج به طوری که برای طرف مقابل مخاطره آمیز و موجب اخلال در روابط زناشویی گردد، نبوده باشد.از سوی دیگر با توجه به تحقیقات پزشکی قانونی ،زوجه پیش از عقد نکاح تحت درمان بوده است و درمعاینات حال حاضر نیز علائمی از اختلالات فوق الذکر نزد زوجه مشهود می باشد.اما از منظر دیوان عالی کشورمعاینات و اظهارات پزشکی قانونی به منظور تصریح سوابق بیماری زوجه ادله کافی نمی باشد ،بدین صورت ضرورت قانونی دارد مجددا دادگاه تجدیدنظر ، زوجه را به کمسیون تخصصی مرکز پزشکی قانونی استان معرفی نموده و باانجام معاینات و ملاحظه سوابق درمانی اذعان نماید که آیا اکنون زوجه مبتلا به بیماری می باشد و قابلیت درمان دارد یا خیر.
تحلیل حقوقی رای دیوان عالی کشور:
رای دیوان عالی کشور ،درخصوص تصریح سوابق درمانی زوجه در دادنامه صحیح می باشد. براساس نظریات پزشکی قانونی ،زوجه فرجام خوانده در زمان وقوع عقد نکاح،مبتلا به اختلال خلقی وافکار وسواسی بوده است و مرد از بیماری همسر خود اطلاعی نداشته است اما طی مدتی که از ازدواج می گذرد با مراجعه زوجه به مراکز درمانی ،ازبیماری زوجه مطلع می گردد. علاوه برآن،بیماری زوجه طبق نظریه پزشک معالج ، در مرحله بهبودی است و جزء امراض غیرقابل علاج محسوب نمی شود که سبب اعمال خیار فسخ نکاح ازسوی زوج گردد.یکی از مسائل مهمی که در اعمال حق فسخ در نکاح ، می بایست مدنظر قرار گیرد مساله فوریت خیارفسخ می باشد. بدین معنا ،باید توجه داشت هریک از زوجین پس از ازدواج ،به محض آنکه از بیماری همسر خود مطلع گردید،می بایست فورا حق فسخ خود را اعمال کند، اما چنانچه به امید بهبودی و درمان همسر خود در اجرای حق مذکور تاخیر نماید،حق فسخ خود را از دست می دهد. درنهایت،رای دیوان عالی کشور،مبنی بر نقص تحقیقات دادنامه فرجامی تنها در ارتباط با معین نمودن سوابق درمانی زوجه،قابل استناد می باشد.نکته ای که مشهود است ، اعمال خیار فسخ نکاح در ابتدای ازدواج مطرح است و چنانچه چندین سال از نکاح بگذرد ،چنیندرخواستی اصولا قابل پذیرش نخواهد بود.
نتیجه: اصولا عقد نکاح ،براساس شرط سلامت زوجین منعقد می گردد و سکوت هرکدام ازطرفین در زمان عقد، دال بر سلامت زوجین می باشد. موارد فسخ نکاح از سوی زوج، در شش مورد احصاء شده است. جنون(اختلال عقلی) نیز موجب حق فسخ می گردد اما تنها زوجه پس از عقد نکاح ،می تواند در صورت جنون زوج ، درخواست طلاق را مطرح نماید. اصولا زوج ، حتی پس از عقد نیز اختیار طلاق همسر مجنون خود را نخواهد داشت ، به علت آنکه زوج می تواند با اشتغال به حرفه و فعالیت مربوطه ،موجبات امرار معاش خود و همسرش را فراهم آورد، تنها در صورت عدم تحمل وضعیت موجود در زندگی زناشویی طبق ماده 1133 قانون مدنی ،می تواند زوجه را مطلقه کند.بااستناد به رای مذکور، فوریت خیار فسخ نکاح و مدتی که از عقد نکاح طی شده است ،تدلیس در نکاح نیز معنایی پیدا نخواهد کرد . به طور کلی ،چنانچه امراض هریک از زوجین در مرحله بهبودی و قابل درمان باشد و سبب اخلال در زندگی زناشویی نگردد،خیار فسخ نکاح را ایجاد نمی کند.
گردآورنده :نگین ارزانی